To sign my guestbook, you need to signin first. | |
arteshesorkh GuestbookSakura303 (12 years ago) {Image} Have a beautiful day {Image} {Image} {Image} {Image} {Image} {Image} {Image} {Image} {Image} {Image} Sakura {Image} {Image} {Image} DaZzLingEyes (12 years ago) Patience with others is respect. Patience with self is confidence. Never think hard about past, It brings tears. Don't think more about future,It brings fears. Live this moment with a smile, It brings cheers.. Every test in our life makes us bitter or better. Every problem comes to make us or break us. Choice is ours, whether we become victim or victorious. Search a beautiful heart, not a beautiful face. Beautiful things are not always good, but good things are always beautiful..! Good Morning & Have a blessed day. yektayetanha (13 years ago) سکوت کوچه های تار جانم، گریه می خواهد تمام بند بند استخوانم گریه می خواهد بیا ای ابر باران زا، میان شعرهای من که بغض آشنای ابر گریه می خواهد بهاری کن مرا جانا، که من پابند پاییزیم و آهنگ غزلهای جوانم گریه می خواهد چنان دق کرده احساسم میان شعر تنهایی که حتی گریه های بی امانم، گریه می خواهد yektayetanha (13 years ago) تا صبح دم به یاد تو شب را قدم زدم آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم با آسمان مفاخره کردیم تا سحر او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم او با شهاب بر شب تب کرده خط کشید من برق چشم ملتهبت را رقم زدم تا کور سوی اخترکان بشکند همه از نام تو به بام افق ها،علم زدم با وامی از نگاه تو خورشید های شب نظم قدیم شام و سحر را به هم زدم هر نامه را به نام و به عنوان هرکه بود تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم تا عشق چون نسیم به خاکسترم وزد اشک از تو وام کردم و در باورم زدم از شادی ام مپرس که من نیز در ازل همراه خواجه،قرعه ی قسمت به غم زدم ElhamMokhtari (13 years ago) میدانی چرا آدما وقتی گریه میکنن یا وقتی کسی رو میبوسن و یا میخواهند رویا ببینن ، چشماشون را میبندند؟ چون که قشنگ ترین لحظه های زندگی دیدنی نیست yektayetanha (13 years ago) به عشق پاک تو سوگند می خورم آری که بی تو می گذرد لحظه ها به دشواری چقدر خسته و بی روح و زرد می گذرند به پیش چشم من این روزهای تکراری ببین چگونه زمین گیر گشته ام بی تو ز بس می وزد از هر طرف گرفتاری اسیر تیره شب بی پناهی و دردم بدون تو منم و این کویر بیزار ی بیا مرا به نسیم تبسمی دریاب تویی که از گل و عطر بهار سرشاری تمام باغ دلم پر شکوفه خواهد شد اگر که سبز نگاهت مرا کند یاری تو شاه بیت غزلهای ناب من هستی و صادقانه بگویم قسم به چشمانت هنوز هم به امید تو زنده ام اری | |
[ 1 ] [ 2 ] | |